میدانم روزی تو مرا در اغوش خواهی گرفت اما پشیمان با چشمان پر از اشک .... خودم را نه عکسم را.... عکسی که کنارش نوشته است: چهل روز گذشت روز مرگم اشک را پیدا کنید روی قلبم عشق را پیدا کنید روز مرگم خاک را باور کنید روی قبرم لاله را پرپر کنید خانه را وقف نیلوفر کنید پیکرم را غرق در شبنم کنید روز مرگم دوست را دعوت کنید بعد مرگم خنده را سر کنید رفتنم را ای دوستان باور کنید هر کی از راه رسید دلمو شکوند :( :( :( هر روز اشک هر روز زجر روی سنگ قبرم بنویسید: اگه تنها نبود شاید اینجا قبری نبود روی سنگ قبرم بنویسید اگر دلیلی بود اکنون پیش شما بود بنویسید اگه معرفت بود شاید بیشتر از اینا میموند بنویسید گریه نکنید اون روزایی که اون گریه میکرد شما کجا بودید ؟ بنویسید تو این قبر فقط ی مشت خاطره دفنه بنویسید روحشو با کالبد شکافی خاطراتش ازار ندید بنویسید بنویسید غصه هاش فقط تو قصه ها بود قصه هاش فقظ مال کتابا بنویسید تنها بود ولی کسی رو تنها نذاشت بنویسید اخرش اون لحظه ای که میخواستین فرا رسید....... رفت واسه همیشه......